
قرنها پیش جوگیها در سفرهای بدون مرزشان به افغانستان آمدند.هیچ کس نمیداند دقیقا چه وقت؟ یا چطور؟ اما همه میگویند که آنها سالها پیش به این مملکت آمدهاند.هیچ کس نمیدانست آنها کجا میخوابند؟ کجا بچههایشان را به دنیا میآورند و کجا با هم دیگر جمع میشوند؟
اما آنها بودند که همیشه اولین و تازهترین خبرها و کشفهای دنیا را یا حداقل خبر کشفها را برای مردم افغانستان میآوردهاند. مثل مسافران جادویی که خبرهای سرزمینهای راز و رویا و جادو را با خود حمل میکردهاند.
شاید آنها در ابتدا خیمههایی همراه داشتهاند یا شاید هم بدون خیمه در بیرون شهر جایی بیتوته میکردهاند و روزها برای انجام کارهای جادوییشان به شهرها میآمدهاند.
اولین بار، امیر حبیبالله خان پادشاه افغانستان تصمیم گرفت آنها را ساکن کند به این ترتیب محلهای را در کابل ساخت و آن را خرابات نام نهاد. به همین شکل در باقی شهرهای افغانستان نیز کم و بیش جوگیها محلهای برای خویش دست و پا کردند. و این گونه روح مسافر آنها در چارچوب دیوارهای شهری مجبور به قرار گرفتن شد.
این جوگیها به سه گروه تقسیم میشدهاند. لولیها، که کارشان رقص و موسیقی بود. کولیها، که دستبند یا چوری و گوشواره و چیزهای تازه و عموما زیبا را با خود میآوردند و میفروختند؛ و جوگیها که طالع میدیدند و فال میگرفتند و اعضای جادویی بدن حیوانات را برای درمان عشق و رفع اندوه تجویز میکردند و بعضیها نیز مردان تشنه اندام زنانه را به کام میرساندند.
اما در افغانستان همه آنها برای عامه مردم جوگی شناخته میشدند چنانکه در ایران همه آنها را کولی میگویند.
ازین چند گروه تنها گروه اول چهاردیواریهای اجباری حکومت را قبول کردند و بعضیها نیز برای موسیقی و طرب و رقص به دربار و مجالس اعیان و اشراف راه یافتند.
ازین گروه خیلیها نام و هویت خود جوگی گریشان به فراموشی رفت و هویت و لباس نو یافتند. اما کسانی هستند که تا هنوز نام و هویت جوگیشان را با خود دارند و حتی به آن افتخار میکنند.
رنگین، استاد دمبوره افغانی (نوعی ساز محلی یا تنبوره) مشهورترین آنهاست که در افغانستان به شاه جوگیها معروف است. نوارهای رنگین خانه به خانه میگردد و دمبوره او نقل بسیاری از محافل کوچک و بزرگ است. رنگین هیچ تشریفاتی ندارد. برای او نواختن در مجلس اعیان و بینوایان فرقی نمیکند. همواره دمبورهاش را با خود دارد و حتی اگر در خیابان از او خواسته شود دمبوره بنوازد با تواضع و عشق و بیدریغ دمبورهاش را به بغل میگیرد و تارهای جادوییاش را میلرزاند.
رنگین در شهر کوچک شبرغان در شمال افغانستان زندگی میکند و به ندرت پیش آمده است که به سنت آبایی سفر کند. اما تازگیها نام رنگین دوباره مطرح شد. این بار نه به خاطر دمبورهاش یا جایزه گرفتن و برنده شدنش در فستیوالهای مختلف موسیقی بلکه به خاطر هویت نامعلومش .
قضیه ازین قرار بود که در فستیوال کشوری دمبوره نوازان در افغانستان رنگین با درخشندگی همیشگیاش نفر اول شد و جایزه نفر اول، سفری دو هفتهای با تمام امکانات به ازبکستان بود. به رنگین گفتند پاسپورتش را بیاورد تا ویزای ازبکستان را بگیرند و رنگین وقتی به اداره پاسپورت رفت با مشکل عجیبی مواجه شد. او تذکره یا شناسنامه نداشت. نه او که حتی در دفتر ثبت احوال نفوس، پدر و پدرکلانش نیز هیچ کدام تذکره نداشتهاند. اصلا برای او که نسلها در افغانستان زیسته بود در کتاب ثبت احوال هیچ ریشهای ثبت نشده بود.
هیچ کدام از اجداد و خویشان او نیز هیچگاه درخواست تذکره و ثبت در دفتر چه ثبت احوال را نکرده بودند. تمام مردم افغانستان او و اجداد موسیقیدان او را در افغانستان و جزیی از افغانستان میشناختند، اما او هیچ ثبوت دولتی برای این هویت نداشت. همه شهر دست به کار شدند اما از دست هیچکس کاری به لحاظ قانونی برنمی آمد.
رنگین شبرغانی میخواست به سفر برود و برای سفر احتیاج به پاسپورت داشت و برای پاسپورت احتیاج به تذکره یا شناسنامه...
او برای پیدا کردن ریشهاش، به این امید که شاید یکی از خویشان یا اجداد او در پایتخت ثبت شده باشند به کابل رفت. اما در هیچ کدام از دفترهای ثبت احوال نامی از او و خویشاوندان و نیاکانش ثبت نشده بود.
رنگین و در کنار او مسئولین فستیوال، دست به دامان وزیر خارجه افغانستان شدند که از قضا او نیز رنگین نام داشت (رنگین دادفر سپنتا).
با وساطت رنگین وزیر، رنگین دمبوره نواز صاحب پاسپورت شد و اولین جوگی بود که نامش در تاریخ دفتر ثبت احوال ثبت میشد.
شاه جوگیها بالاخره ، در قید ثبت هویت اسیر شد و با پاسپورت افغانیاش به ازبکستان رفت و پس از آن این دفعه برای زیارت خانه خدا ویزای عربستان را گرفت و به حج رفت و به این ترتیب حاجی رنگین دمبورهچی به عنوان شاه جوگیها وجود رسمی مرزها را به رسمیت شناخت. اما این عمل شاه جوگیها به هیچ وجه مورد پسند دیگر جوگیها قرار نگرفت. بسیاری از آنها به دیدن رنگین از حج برگشته نرفتند و به نحوی او را از جرگه جوگیها خارج کردند و حالا مدتهاست که او را به شادیها و غمهایشان مهمان نمیکنند و با او نمیگویند و نمینشینند و نمیخندند.
مسئولین دفتر سیاسی سازمان ملل در افغانستان (یوناما) به سراغ دیگر جوگیها رفتند تا برای بستن راه تکرار این مشکل نام آنها را نیز در دفتر احوال نفوس ثبت کنند. اما نمایندگان جوگیها در چندین نوبت اجتماعشان نتوانستند این بازی را بپذیرند و همه در تمام دفعات، کارمندان مُصِر یوناما را ناامید برگرداندند.
آنها شهروند جهان بودن را با شهروند افغانستان بودن عوض نکردند ولو به این قیمت که هیچگاه نتوانند حاجی شوند یا جایزه سفر به کشور خارجی را بگیرند. یا به هر صورت ممکن بپذیرند طبق قانون از مرزی به مرز دیگر بگذرند.
حالا این شهروندان جهانی افغانستان، همچنان بی پروای پاسپورت سفر میکنند و ماموران اداره مهاجرت نمیدانند اگر آنها را دستگیر کنند باید به کدام کشور برشان گردانند.اصلا آنها مال کدام کشورند؟ تنها از میان همه آنها یک نفرست که امروزه صاحب کشوری است. بهترین دمبورهنوازان، شاه مطرود جوگیها ، رنگین.
برگرفته شده از آنلاین جدید
توزیع شناسنامه، کار کدام وزارت- داخله یا مخابرات؟
نويسنده:عصر دولتشاهی
چگونگی توزیع شناسنامۀ کهربایی (الکترونیکی) از سوی وزارت مخابرات تاکنون در رسانه ها مورد انتقاد بوده است اما به این نکته که در اصل این کار در چارچوب مسؤولیت و صلاحیت کدام وزارت است پرداخته نشده است. سروصدا های داغی که در چند ماه گذشته فضای رسانه های داخلی و خارجی میهن مان را در پیوند با توزیع تذکره یا شناسنامه های کهربایی (الکترونیکی) آگنده بود بیشتر به دور نادیده گرفتن هویت های قومی در شناسنامه و تحمیل یک هویت ساختگی بر مردم می چرخیده است. اما این ماجرا همچنان ریشه یی در فساد گسترده و همه جاگیری دارد که سردمداران و گرداننده گان اصلی حکومت در افغانستان به میان آورده اند. به همگان روشن است که در چهارچوب ساختاری وزارت داخله از گذشته ها تاکنون نهادی به نام "ریاست ثبت احـوال نفوس و توزیع تذکره" وجود دارد و تا همین اکنون توزیع تذکره از سوی همین نهاد در سراسر کشور به سرمی رسد. اما تا جایی که به این قلم روشن است، هیچکسی در رسانه ها نپرسیده است که چرا و یکباره گی و بدون هیچگونه سابقه و دلیلی کار توزیع تذکره های کهربایی به وزارت مخابرات سپرده شده است. ماجرا چنین است که در هفته های پسین بحث های داغی میان وزارت داخله و وزارت مخابرات روی همین مسأله در نشست های کابینه در جریان بوده است. اما دست های پپدا و پنهانی که امور حکومت را به گونۀ مافیایی مدیریت می کنند مسأله را به جای محول کردن به شورای ملی به مرجع دیگری سپرده اند. این مرجع نامش شورای امنیت ملی است که ماهیت، صلاحیت ها و مسؤولیت های آن به مثابۀ یکی از نهاد های موازی با شورای ملی، از هرحیث قابل بحث و کنکاش است. وانگهی معلوم نیست حل و فصل تداخل صلاحیت های دو وزارتخانه چه پیوندی با "امنیت ملی" دارد که باید آنرا به شورای امنیت ملی سپرد؟ توزیع تذکره به گونۀ کمپیوتری با این دلیل و تمسک به وزارت مخابرات سپرده شده بود که گویا این کار پیوند با تکنولوژی دارد و امور تکنولوژی در کشور به وزارت مخابرات سپرده شده است. این دلیل هرگز نمی تواند مؤجه باشد. چرا که به کارگیری تکنولوژی کمپیوتری در ادارات دولتی یک امر مختص به وزارت داخله نیست. چرا اموری ازین دست را وزارت مخابرات در عرصه های دیگری به عهده نمی گیرد؟ این درحـالیست که یگانه مرجع مؤجه دیگری که می توانست امور توزیع تذکره با آن به مشوره گذاشته شده و وزارت داخله کار خود را درین زمینه با آن هماهنگ بسازد، ریاست احصائیه مرکزی است و لاغیر. اما اینجا وزارت مخابرات "پیشدستی" کرده است و بنابران بستن قرار داد با یک کمپنی خارجی برای تهیۀ شناسنامه را از آن خود کرده است. این کار زمانی روی داده بود که تصدی وزارت داخله را آقای حنیف اتمر به عهده داشت. هیچ معلوم نیست که آیا "تفویض" این صلاحیت از وزارت داخله به وزارت مخابرات در کدام نشست کابینه روی داده است یا این که وزيران محترم داخله و مخابرات درآن وقت با یک موافقۀ زیردامنی و به دور از چشم کابینه به این کار مبادرت ورزیده بوده اند. تا جایی که این قلم از منابع وزارت داخله دریافته است، محمد حنیف اتمر وزیر وقت داخله به معین پالیسی وزارت داخله امر فرموده بوده اند تا قراردادی را با وزارت مخابرات و یک کمپنی آلمانی به قیمت 120 میلیون دالر به امضا برسانند که برمبنای آن کار توزیع شناسنامۀ کهربایی را کمپنی یاد شده فراهم بسازد. به گفتۀ منابع وزارت داخله متن قرارداد همه به زبان انگلیسی بوده و وزارت داخله آگهی چندانی از مواد و جزئیات قرارداد نداشته است. گفته می شود حنیف اتمر وزیر وقت داخله نیز درین معامله دخیل است. هریکی ازین قرار داد سهمی می توانستند داشته باشند. اینجا پای 120 ميليون دالر در میان است. چنان می نماید که وزارت مخابرات حکومت و وزارت داخله را در برابر یک عمل انجام شده قرار داده باشد. اکنون وزارت مخابرات همچنان بر تطبیق قراردادی که خود با کمپنی یاد شده بسته است، پافشاری دارد و وزارت داخله که تازه بیدار شده است، خواهان فسخ قرارداد و برگرداندن صلاحیت توزیع شناسنامه به این وزارت می باشد. دلیل دیگری که وزارت داخله را به واکنش وامیدارد اینست که یکی از قطعات نظامی آيساف که Biometric (زيست سنجي)وزارت داخله را نیز ساخته است، حاضر است این کار را به گونۀ رایگان به سر برساند. چرا که نیمی از "تکنولوژی" لازم برای ترتیب شناسنامۀ کهربایی همین حـالا از سوی این مرجع آيساف مهیا شده و در دسترس وزارت داخله است. از سوی دیگر ریاست ثبت احوال نفوس درین وزارت فعـال است و کلیه کارمندان مسلکی توزیع شناسنامه درین وزارت موجود اند. به سخن دیگر ریش توزیع شناسنامه در اصل و بنیاد از آن وزارت داخله است و هیچ دلیل خردپسندانه یی وجود ندارد تا واک آن به دست وزارت مخابرات سپرده شود و اگر چنین شود، این یک تجاوز آشکار است به صلاحیت های وزارت داخله. این به جایش باشد که موضوع صلاحیت های وزارتخانه ها حـالا به جای بررسی شدن در یک مرجع قانونی که به احتمـال قوی باید شورای ملی باشد، به شورای امنیت ملی سپرده می شود- شورایی که افرادش از سوی رئيس جمهور دستچین شده است؛ یک شورای "غیرمسؤول و واجب الاحترام" در اختیار تیم حاکم. تجاوز به حقوق مردم و تجاوز به صلاحیت های ارگان هاي دولتی از سوی خودکامگان حاکم به کشور به یک امر معمول تبدیل شده است. البته از "غیرت افغانی" یی که می تواند برای برگرداندن حیثیت و صلاحیت نهادها درین ماجرا دخیل شود دیگر نمی توان سخنی به میان آورد. چرا که این واژه دیگر به بی خریدار ترین واژه مبدل شده است. وقتی تجاوز آشکار پاکستان بر سرزمین "افغان ها" از سوی اولیای امور حکومت ماستمـالی می شود و هیچ رگی ازین "غیرت" به شور نمی آید تا واکنش درخوری در برابر این تجاوز و کشتار مردم ما نشان بدهد، تجاوز یک رکن دولت به رکن دیگر و تجاوز یک وزارتخانه به صلاحیت های یک وزارتخانۀ دیگر اصلاً درین حکومت قابل بحث نمی تواند باشد. بگذریم از پانزده سال کشتار و تجاوزی که مزدوران پاکستان درین وطن به سر می رسانند و دولت همچنان و پیوسته به درگاه شان ننگ چادر می برد و هرگز هم پذیرفته نمی شود. ماجرای شرم آور توزیع شناسنامه از سوی وزارت مخابرات به جای وزارت داخله یکی از صد ها ماجرای ننگین و بویناکی است که از سوی این حکومت به میان آمده است و خدا میداند چه گل های دیگری درین ده سال درین حکومت به آب داده شده است که همانند پول های "شفاف" ایرانی هراز چندگاهی افشا و بوی آن فضای رسانه ها را پر می کند مگر هرگز و هرگز عرق هیچ شرمی جبین مسؤولان حکومتی "غیرتی" ما را تر نمی کند. "ای وای وطن، وای"!
«التماس» رییسجمهور به رییس مجلس
رييس جمهوري با «التماس» از رییس مجلس نمایندگان خواسته است که بخشی از متن تنظیم شدهی سخرانی خود را در کنفرانس گروه بینالمللی تماس قرائت نکند.
یک منبع آگاه که نخواست نامش فاش شود میگوید: رییسجمهور کرزی شب يك شنبه طي تماسي به رييس مجلس نمانيدگان گفته بود كه یک بند از سخنرانیاش را در مورد مداخلههاي حكومت در كار انتخابات پارلماني، در کنفرانس گروه بینالمللی بحران به زبان نياورد.
به گفتهی منبع آگاه، آقای کرزی به رییس مجلس گفته که این مشکل داخلی افغانها است و به خارجیها نباید گفته شود. اما به گفتهی منبع، رییس مجلس با در ميان گذاشتن اين مسأله با نمايندگان و با توجه به تأكيد نمايندگان مجلس، در ديدارش باگروه تماس از مداخلهي حكومت در امور انتخابات پارلماني سخن گفته است.
منبع : روزنامه هشت صبح
متن سخراني رييس مجلس به وزارت خارجه فرستاده شده بود تا به انگليسي برگردان شود؛ اما ديده ميشود كه جزئيات آن، از نظر آقاي كرزي نيز گذشته است. به دنبال حذف نام 62 نماینده. مجلس از لست وکلالت توسط دادگاه ویژه، اعضای مجلس نمایندگان به گونهی بیسابقه باهم متحده شده اند. در پی این تصمیم دادگاه، دادستان کل کشور و اعضای ارشد دادگاه عالی به شمول رییس این نهاد از سوی مجلس سلب اعتماد شدند.
با گذشت پنج روز از اعلام نتايج كار دادگاه ويژه تنش ميان و مجلس نمايندگان به شدت ادامه دارد. معلوم نيست نتيجه چه ميشود.
دعای مادرکلان اوباما بعد از انجام حج : خدایا نواسه ام را هدایت کن !
ساره عمر مادر کلان و سعید حسین اوباما کاکای رئیس جمهور امریکا که برای ادای مناسک حج به مکه مشرف شده اند در گفتگوی کوتاه با روزنامه «الوطن» چاپ عربستان برای رئیس جمهور امریکا دعا کردند.
ساره در این گفتگوی کوتاه گفت: در فریضه حج برای نواسه ام دعا کردم که خداوند او را هدایت کند و به دین اسلام ایمان بیاورد.
بنابر این گزارش، وی در پاسخ به این سوال که انتظار پیروزی مجدد بارک را در ریاست جمهوری آینده امریکا دارید؟ گفت: خدا می داند، این در علم غیب خداوند است.
مادر کلان اوباما درباره امکان پیروزی امریکا در افغانستان و عراق اظهارنظر نکرد ولی اظهار امیدواری کرد که خداوند نواسه ام ر اهدایت کند و به اسلام بگرود.
گفتنی است «سعید حسین» نیز در پاسخ به سوالات «الوطن» گفت: به دلیل نزدیکی نسبی با رئیس جمهور امریکا از اظهارنظر درباره مسائل سیاسی خودداری می کنم.
احمق در جهان باشد مفلس در نمیماند!
یک سه پته باز بر سر ناتو وکرزی کلاه گذاری کرد.
به گزارش رسانه های اطلاعات جمعی مردی كه گفته می شد مذاكره كننده ارشد طالبان است و مذاكرات محرمانه ای را نیز با ناتو و دولت افغانستان انجام داده بود یك شیاد از كار درآمد.
به مدت چند ماه مذاكراتی محرمانه با پشتیبانی ناتو میان دولت افغانستان و فردی به نام ملا اختر محمد منصور كه گفته می شد یكی از فرماندهان ارشد طالبان است در جریان بود و كابل و نیروهای ائتلاف گمان می كردند كه این مذاكرات می تواند مسیر رسیدن به صلح و كاهش خشونت ها در افغانستان را هموار كند.
اما اكنون كه این مذاكرات نتایج چندانی دربرنداشته امریكا در مورد اصل هویت ملا اختر و اینكه آیا او از فرماندهان طالبان بوده است یا خیر تردید دارد.
در همین رابطه یك دیپلمات غربی حاضر در كابل كه در جریان این مذاكرات بوده به روزنامه نیویورك تایمز گفت او فردی كه ما گمان می كردیم نبود و این در حالی است كه مقادیر زیادی پول به وی داده ایم.
از سوی دیگر، ناتو اعلام كرد كه سه مرتبه با این فرد شیاد كه از پاكستان به افغانستان آمده بود ملاقات كرده و مذاكراتی در مورد صلح با طالبان میان دو طرف انجام شده است.
ناتو تا حدی به این فرد شیاد اطمینان كرده بود كه به وسیله یك هواپیما وی را به كابل منتقل كرده است. شدت اعتماد به ملا اختر تا حدی بود كه وی حتی برای ملاقات با حامد كرزی به قصر ریاست جمهوری افغانستان رفته است.
فریب این فرد از ناتو و دولت افغانستان زمانی فاش شد كه در روزهای گذشته ملا عمر، رهبر شماره یك طالبان هر گونه حضور طالبان در مذاكرات صلح با دولت افغانستان را تكذیب كرد.
پس از مشخص شدن شیاد بودن این فرد، امریكا اعلام كرد كه از ابتدا نسبت به هویت ملا اختر شك داشته است.
احمد خان سمنگانی بولیب اوتگن ریاست جمهوری سیلاووده حامد کرزی دن آرقه داشلیک قیلمگنی اوچون پاداش آلدی
احمد خان سمنگانی بولیب اوتگن ریاست جمهوری سیلاووده حامد کرزی دن آرقه داشلیک قیلمگنی اوچون پاداش آلدی.
سمنگان اولوسی نی وکیلی الحاج احمد خان سمنگانی بولیب اوتگن ریاست جمهوری سیلاوولرده حامد کرزی دن آرقه داشلیک قیلمگنی اوچون کامیاب بولگن وکیل لر لیستی دن چقاریلدی و بو لیست دن چقاریلیشی بیر نوع پاداش حسابلنه دی.
احمد خان سمنگانی تانیلگن جهادی قوماندانلردن و همده قومی افغانستان قومی شخصیتلردن حسابلنه دی مذکور افغانستان ملی اسلامی جنبش حزبی نینگ مهم اعضا لریدن بولیب اوتگن سیلاولرده داکتر عبدالله عبدالله دن آرقه داشلیک قیلگن ایدی.
اخبارات گه کوره احمد خان نینگ کامیاب بولگن اولوسی جرگه لیستی دن چقاریش نی سببی هم کرزی جنابلری دن حمایت قیلمگنی باعث بولگن. حامد کرزی تیمی احمد خان بیلن قساوت قیلگن. اما بو قضیه ده داکتر عبدالله اوزی و اونینگ تیمی جم تورگن اما باشقه کاندیدلر لیست دن چقاریلمسلیگی ده داکتر عبدالله جنابلری کوبگینه زحمت چیکگنلر. اما احمد خان اوچون معلوم ایمس نیمه فعالیت قیلگن دیلر
فاریاب ولایتی نینگ کوره ش یا کشتی چپنکی تیمی بیرنچی مقام دی حاصل قیلدی!
فاریاب ولایتی ده گی ناتو کوچلری کوره ش تیمی فاریاب محلی کوره ش تیمی بیلن بولیب اوتگن مسابقه ده فاریاب لیک پهلوان لر بیرنچی مقام نی کمایی قیلدیلر.
بو مسابقه ده 16 پهلوان قتنشگن ایدیلر که 8 پهلوان امریکا، لتوانیا و ناروی کشور لریدن ایدی و 8 پهلوان هم فاریاب ولایتی نینگ شهر و تومنلری دن ایدی لر.
عبدالوهاب مجیدی فاریاب ورزش آمریتی نینگ باشلغی بو خبر دی رسانه لرده چیقاریب اضافه قیلگن کی مسابقه اداغیده فاریاب لیک پهلوان لر مدال و آقلیش خط لر آلیشیگه ایگه بولدی لر.
کوره ش یا کشتی چپنکی بیر ملی و بین المللی سپورت صفتیده تانیلگن و بو سپورت توغیلگن ایری ترکستان جنوبی قلمروی دیب قید لنگن.
27 سنله آیی ده بولیب اوتگن سیلاولر قسمی نتیجه سی!2
27 سنله آیی ده بولیب اوتگن سیلاولر قسمی نتیجه سی!
فاریاب ولایتیگه تیگیشلی کاندیدلر قسمی نتیجه سی نینگ کوریشلریز اوچون مطلب دوامی گه مراجعه قیلینگلر.